صفحه شخصی م افتخاری   
 
نام و نام خانوادگی: م افتخاری
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  ناظر - مشاور - مدیرپروژه
شماره نظام مهندسی:  2465
تاریخ عضویت:  1388/12/26
 روزنوشت ها    
 

 در نظام آموزشی کنونی، «اکنونِِ کودک» بی‌ارزش می‌شود بخش عمومی

7

اندیشکده آموزش و پرورش وبگاه «عصر ایران» که همزمان با روز معلم کار خود را آغاز کرد، در اولین فراخوان همفکری خود، این پرسش را مطرح کرد:

«با توجه به وضع نامطلوب آموزش و پرورش ایران از نظر کیفیت و اثر بخشی (رتبه ۱۰۳ در دنیا)، برای دستیابی به آموزش و پرورشی توسعه یافته، کارآمد و اثربخش، مهمترین تغییرِ کلیدی و ضروری در این نهاد چیست؟»

دکتر محمد امین قانعی راد، جامعه شناس و استاد دانشگاه، پرسش اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران را این گونه پاسخ داده اند:

من به آموزش و پرورش همیشه از دید اجتماعی نگاه می کنم. آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی برای خود استقلال دارد. آموزش در خدمت تقویت ظرفیت تفکر انسان قرار داد و برای رسیدن به این ظرفیت اندیشه ای به تکوین یک سازمان اجتماعی می پردازد که می تواند الگویی برای ساخت جامعه نیز باشد. این سازمان اجتماعی، به انسان به عنوان یک سوژۀ تفکر نگاه می کند تا به عنوان یک ابژۀ اقتصادی و یا سیاسی در یک سازمان بوروکراتیک. بر اساس نگاه رایج، آموزش و پرورش به عنوان یک دستگاه برای ساخت نیروی انسانی برای آینده کشور و به یک معنا برای توسعه تلقی می شود. مدرسه دانش آموز می گیرد که برای آینده توسعه ایجاد کند.

در این رویکرد ابزاری، انسان فی نفسه ارزش خود را از دست می دهد و دانش آموز همانند سرمایه یا منابع طبیعی به «درون داد» توسعه تبدیل می شود. دوم اینکه این رویکرد توسعه گرا با یک نوع ارزش زدایی از انسان همراه است. «اکنونِ کودک» یعنی آنچه الان کودک هست بی ارزش می شود؛ آنچه قرار است کودک در آینده بشود اهمیت پیدا می کند. در آموزش و پرورش توسعه گرا، اکنونِ انسان قربانی و فدای آینده ای می شود که قرار است بیاید.


به جای این نگاه باید نگاه جانشین انسانی-ارتباطی را قرار داد. این نگرش جایگزین همین اکنون تقویت تفکر انسانی و گسترش ظرفیت ارتباطات اجتماعی انسان را مورد توجه قرار می دهد.
اهداف دوگانۀ این نگرش جایگزین می تواند از طریق تلاش برای شکل دادن به «انسان قادر به گفت و گو» صورت گیرد. انسان قادر به گفت و گو به طور همزمان می اندیشد و ارتباط برقرار می کند. این انسان در تقاطع دو دنیای آموزش دانش و جامعه پذیری اجتماعی قرار می گیرد.

آموزش به طور همزمان ظرفیت های اندیشیدن و ظرفیت های ارتباطی افراد را تقویت می کند. علم و زندگی با همدیگر پیوند می خورند و توانایی شناختی با آماده شدن برای زندگی و همزیستی با دیگران توازی می یابد. آموزش و زندگی دو بُعد همگرایانه و ناهمگرایانه دارد. آموزش در عین حال باید امکان تفکر همگرا و تفکر ناهمگرا را فراهم سازد. از سوی دیگر آموزش باید زندگی اجتماعی را در تشابه ها و تفاوت های خود بازنمایی کند.

دانش آموزان باید دوستی، همدلی و همبستگی انسانی را در کنار رقابت، جدال و مبارزۀ مدنی بیاموزند. مدرسه باید یاد بدهد که بچه ها بتوانند برای پذیرش تفاوت آدم هایی با فرهنگ، زبان، دین و چارچوب های جغرافیایی مختلف آماده شوند. جامعه پذیری یعنی بچه ها هم بتوانند زندگی دوستانه و محبت آمیز را یاد بگیرند و هم مواجهه و رقابت انسانی در زمینه های اقتصادی و سیاسی را.
دانش آموزان باید یاد بگیرند از برنامه ها و دیدگاه هایشان دفاع کنند. کودکان و نوجوانان ما باید برای زندگی در جهانی آماده شوند که در آن هم می توانند با دیگری شباهت داشته باشند و هم تفاوت. هم دوستی و همدلی داشته باشند و هم وارد رقابت و مخالفت بشوند.

اندیشکده آموزش و پرورش می بایست تلاش و تمرکز خود را روی طرح آموزش به عنوان یک مسئلۀ اجتماعی و موضوعی نیازمند گفت و گوی اجتماعی قرار دهد.
در مورد آموزش، به جای ارائه نسخه ها و راهکارهای سریع باید به خود فرایندهای گفت و گویی اهمیت داد. اندیشکده می تواند گفت و گویی اجتماعی درباره آموزش را با شرکت دولت، جامعه مدنی و سازمان های غیر دولتی علاقمند به مسائل آموزش، ذینفعانِ آموزش مانند اتحادیه های صنفی، والدین و دانش آموزان شکل دهد و بین این ها گفت و گو برقرار کند.

برگرفته از : عصرایران

سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت 06:18  
 نظرات